خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب تماس با فرازمینی ها (پرده آخر) نوشته جناب آقای حمیدرضا حیدری نژاد را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
اول اسفند ۱۴۰۱ ساعت دهونیم شب پس از صرف یک شام سبک، خواب عجیبی من را رها نمیکرد. چشمانم کاملاً سنگین شده بود. تصمیم گرفتم زودتر بخوابم، درعوض صبح خیلی زود بیدار شده، یک مدیتیشن طولانی و متفاوت را تجربه کنم. خیلی زود خوابم برد، پس از یک خواب عمیق بیدار شدم. هوا روشن بود، یک روشنی مهتابگونه. فکر کردم ساعت شش صبح است، اما چشمم به ساعت روی دیوار افتاد، دو بعد نیمهشب را نشان میداد، توی رختخواب نشستم. دوباره به ساعت نگاه کردم، ثانیهشمار کار میکرد؛ درست ساعت دو بود. از تختخواب پایین آمدم، ناگاه فهمیدم یک برونفکنی ناخواسته انجام شده است. خیلی عجیب بود، درست اولین تماسم بعد از پنج کلاس دهساله در دوم اسفند ۱۳۹۹ همینگونه اتفاق افتاد؛ یک برونفکنی غیرارادی. جالب این بود بعد از دو سال دوباره در همان روز و همان ماه تکرار شد.
اون شب من جیسی را توی حیاط دیدم، بهخاطر همین از پنجره به حیاط خیره شدم. ناگاه دیدم کاترین کنار باغچه ایستاده و با یک لبخند به من نگاه میکند. وارد حیاط شدم، کاترین درحالیکه لبخند میزد، به من گفت، مثل اینکه خیلی تعجب کردی؟ گفتم: اولین تماسم با جیسی بهصورت غیرارادی برایم این اتفاق افتاد و دیگر تکرار نشد، حالا پس از دو سال در همان روز و همان ماه این اتفاق افتاده، آیا تعجب ندارد. کاترین گفت: تا چند لحظه دیگر فردی اینجا خواهد آمد که از مقامات شورای سیاره آلفا هست. گفتم: موضوع چیست؟ گفت: صبر کن خودت خواهی فهمید.
در حال گفتگو بودیم که یک آقا و خانم مسن در یک غبار از ته حیاط ظاهر شده و بهطرف ما آمدند، هردو بسیار مسن بودند. من از رنگ پوست و موی آنها که آبی بود، فهمیدم. هردو یک پالتو مشکی جلوباز پوشیده بودند و موهای بلند آبیرنگ و قدی حدود ده سانت از کاترین کوتاهتر داشتند. کاترین با اسم آنها را معرفی کرد. من خیلی خوشحال شده بودم که با افرادی از شورای سیاره آشنا شدم. آقایی که در دستش یک کتاب بود، گفت: ما دو نفر از طرف شورای سیاره آلفا آمدهایم هرچند شما را کاملاً میشناسیم، اما این ملاقات ما را خیلی خوشحال کرد. سپس گفت: ما این کتاب را برای شما آوردهایم. من درحالیکه با تعجب کتاب را دریافت میکردم، دیدم اسمش (پرده آخر) هست با تصویر یک درخت که بهصورت سایه روی جلد کتاب بود.
سؤال کردم این کتاب در چه موردی هست؟ خانمی که از شورا بود، گفت: موضوع این کتاب را خودت باید کشف کنی. زمانی که معنی آن را درک کردی، آنوقت با تو صحبت خواهد شد. من گفتم، این اسم خیلی برایم آشنا هست. فکر کنم در کتابخانه من موجود باشد. کاترین گفت، بهتر است تحقیق کنی.
اون آقا و خانم با تکاندادن دست گفتند، شما را خواهیم دید، سپس مانند یک غبار دور شدند. به کاترین گفتم، موضوع این هدیه چی هست؟ کاترین گفت: واقعاً من نمیدانم! در این مورد هم تاکنون هیچ صحبتی نشده بود. اگر میدانستم، اکنون با تو در میان میگذاشتم. سپس گفت: من میروم و در یک موقعیت مناسب که آمادگی داشتی، با تو تماس میگیرم. این ملاقات حدود بیستویک دقیقه طول کشید.
هوا هنوز کاملاً مهتابی و بسیار روشن بود، وارد اتاقم شده، دیگر نفهمیدم چی شد. صبح ساعت شش از خواب بیدار شدم، سریع به سراغ کتابخانهام رفتم. فکر میکردم که این کتاب را دارم، تمام کتابها را یکبهیک گشتم، اما نبود.
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
110,000 تومان
In stock
Zohal
در تاریخ
من هر سه جلد رو خوندم کتابی واقعا پر محتوا و بسیار مشتاقم جلد سوم به دستم برسه
سامان خراسانی
در تاریخ
مدت هاست منتظر انتشار این کتاب بودم