خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب هنگام خزان نوشته جناب آقای محمد جواد اجاقلو را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پناه می برم
پناه میبرم به شعر ز غصههای بیامان
پناه میبرم به شب به عمق پاک آسمان
ز شعلههای روزگار ز یاد بیوفای تو
پناه میبرم به بوم به نقشههای نیمهجان
کنار آرزوی تو گهی پیاده میروم
به کوچههای نارفیق به سرپناه عاشقان
نماز و ذکر و جام می نمیشود طبیب من
چاره نمیکند مرا گذر کند اگر زمان
پناه میبرم به ساز از این زوال ناگزیر
گلایههای بیثمر گهی به تن گهی به جان
دل عاشق چه میداند
دل عاشق چه میداند ز درد عشق نالیدن
خوشا بر حال هر عاشق ز درد خویش رنجیدن
هوا ابری و دل ابریست امان از درد دلتنگی
چه لطفی کردهای باران، از این بیوقفه باریدن
ز مجنون تاب طاقت نیست ببیند روی ماهت را
تو لیلاتر ز لیلایی ندارم قصد پرسیدن
ز چشمانم خیال تو بگیرد خواب خوش هر شب
از این امید میمیرم تو را در خواب خود دیدن
تو را در خانهام هر شب ببینم پیش چشمانم
خوشم با اینهمه رؤیا که دارد شب نخوابیدن
به عاشق دلخوشی دادن بگو تا کی کند کاری
خراباتی که شب دارد به سر سودای شوریدن
دوای مرد تنها را کسی جز یار نشناسد
دوایی بحر قلبی نیست که دارد میل پوسیدن
از چشم چون دریای تو
از چشم چون دریای تو دریا هویدا میشود
آتش ز مژگانم چو شمع هر لحظه برپا میشود
حرف از جدایی میزنی با چون منی نازکخیال
با طعنههایت نازنین خون در دل ما میشود
از برف و باران تا بهار بنشستهام در انتظار
در انتظارت چشم من دلخوش به فردا میشود
گویند میآید نشان تا بگذرد چندی زمان
هر لحظه دنیا بیامان لبریز غمها میشود
زیبا ندانی ماه را، با چشم تا بیند تو را
چون گل به وقت نوبهار هر لحظه زیبا میشود
با قلب بیپروای من دانی چهها کردی رفیق؟
رفتی و این دیوانه باز، اینگونه تنها میشود
از دلبری تا ناز را ما میکشیم و دلخوشیم
دل میرود تا خندهات بیپرده پیدا میشود
حرف است پیش عاقلان از عشق ما رسوادلان
این ذات عاشقبودن است دیوانه رسوا میشود
حسرت میلاد
ما برده ولی در دل، آزاده و آزادیم
بیمزد شکیبایی بیمعجزه خون دادیم
از دولت نیکافروز ما را نهراسانید
در محنت خود سوزان با مهلت می شادیم
ما بیدل و مفتونیم افسرده ولی خندان
با رخت عزاداری در حسرت میلادیم
آهنگ قضا افسوس در بند دوراهیهاست
ما بندهی تقدیریم با جبر زمین شادیم
وقتی که بهار آید یک برگ زمینگیریم
هنگام خزان اما بازیچهی هر بادیم
از صید زمین رستن جز مرگ دوایی نیست
میلی به رهایی نیست تا در قفس افتادیم
چون دادگران هرگز ما را نتوان بودن
از پوچ گریزانیم بیزار ز بیدادیم
ناوک
نگاه ناوکانداز و ز مو دریای طوفانی
هزاران لاله گل کرده ز پایش تا به پیشانی
هزاران سال طولانیست رود هرساله بیدعوت
بهار از فصل نومیدی به چشمان تو مهمانی
کسی هرگز نمیداند چه با این سادهدل کردی
ولی ای کاش میدادی مرا یک بوسه پنهانی
امیدی رفته بر گور است نشیند برف در صحرا
به خواب من بیا یکبار به ابراز پشیمانی
بهاران تا خزان با دل مدارا میکند دنیا
امان از فصل پاییز و امان از روز بارانی
سپردم لب به پیمانه ولی مگذاشت دلتنگی
چه آید بر سرم بیتو در این شبهای طولانی؟
خورشید سوزانی
از چشمهایت میشود خورشید سوزانی کشید
از یاد گیسویت به بوم دریای طوفانی کشید
ما را ز ناز دیگران شوقی نباشد ای رفیق
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
67,000 تومان
In stock
ali_nasirpoor
در تاریخ
من کتاب هنگام خزان را خواندم و خیلی خیلی زیبا و قشنگ هست به نظر من واقعا شعرهای قشنگی درج دادن ممنونم از شما جناب آقای محمد جواد اوجاقلو