کتاب قدرت حیات

کتاب قدرت حیات نوشته سرکار خانم رویا زوار حسینی اصل را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

او از ناآگاهی محض برخاست ؛چیزی بین دانستن و ندانستن. به نشانه ها اعتماد کرد؛خطا کرد ؛پوزخند زد و تسلیم نشد.با خود ودیگری جنگید ؛ سراسیمه شد ؛ رنجید ورنجاند تا….به صلح وبخشش خودش رسید!
و از دل سردترین فصل زندگی نوایی عاشقانه نواخت و رقصان و در لحظه به دنبال هیچ به راه افتاد. نویسنده برای یافتن معنی خوابهای کودکیش با چشمانی باز و جسمی شکننده بدنبال بهبودی به سمت علوم تربیتی و رفتاری کشیده شد و در نهایت تمام آنچه از-زیستن دریافته بود را در قالبی از تخیل و تامل به روایت نشست. تا شاید بتوانیم همه باهم با لمس جانداری اشیا خود را از خستگی های روزانه رها کنیم. و بدانیم که راه نجات از بن بست تاریک سختی ها
تنها
و فقط
تخیل است….
این قدرتمندترین نیروی بشر همچون ماده ای مسکن به بند بند وجودمان رخنه میکند و بما آرامش و لذت ونیروی ادامه دادن مسیر را تزریق میکند. که آدمی بی “رویا” نهالیست که هرگز کاشته نخواهد شد.
این کتاب میتواند با کمتر ین کلمات نشان دهد که چگونه باید
از توصیه و صحبت دست برداشت ؛
از
تفکر مطلق مثبت اندیشی دورشد.
از بازخواست و مواخذه خود سرباز زد.
و بی وقفه و ممتد عاشق خود بود.
تا بدانیم در معجزه تنها یک چیز احتیاج است؛ وجود آن کس که نیاز مند بهبود و سلامت است. به تعداد موجودات راه و مسیر برای طی کردن وجود دارد که طی کردن مسیر مهم تر از مقصد و رسیدن است.
تا اگر مادریم بدانیم که فرزند از آن ما نیست و اگر پدریم بفهمیم که فرزند ادامه ی مانیست. و ما قبل از تربیت کودکان باید وحتما خود را با آنها وهمراهشان تربیت کنیم که با آنها بزرگ بشویم و برای این جایگاه تنها یک چیز لازم است و آن اقرار به تمام مسیرهای انحرافی و اعتماد به قدرت برتر طبیعت و خالق بی انتهای هستیست؛ پیش از آنکه او ما را وادار به بی-قدرتیمان در برابر قانونمندی نظام هستی بکند. نظامی که هرگز به طور کامل توان درکش را نخواهیم داشت. رقصان و شادمان با وجدانی آسوده نفس کشیدن حد آخر زیستن انسانی خواهد بود. خوب است بدانیم که این کتاب قصد ندارد نگرش و یا دیدگاهی را از شما بگیرد و بجایش طرز فکری جدید وراهی نو به شما معرفی کند. بلکه دوستدارد همه بدانند ما مجموعه ای هستیم از رفتارهای عاقلانه و یا جاهلانه که نیازی نیست برای بیشتر شدن و یا حذف هیچ کدامشان با خود و یا زندگی بجنگیم. بلکه تنها کافیست با آنها رو به رو بشویم و قصد پنهان کردن و یا کنترل کردنشان را نداشته باشیم. تا بتوانیم از دل خصلتهایمان به حقیقت خودمان پی ببریم. حقیقتی که پیش از همه باید خودمان قبولش کنیم.بدون ذره ای پافشاری به تغیر تنها با اعتماد کردن به اصل بودنمان نظاره گر این تفاوت بین ما با دیگران و دیگران با ما باشیم.
و ما در این مسیر بارها و بارها متعجب خواهیم شد و زمانی که از خوشحالی و غم شگفت زده بشویم و نه مغرور و یا نالان درست در ابتدای راه آسوده زیستن ایستاده ایم. نویسنده در تلاش بوده که از زیاده گویی بپرهیزد تا مفاهیم با ذهن و فکر خودتان شکل بگیرد. تا شاید کلمات را از بند اسارت نویسندگانشان رها کند و در اختیارخواننده قرار دهد ؛ تا اینبار به چکیده ای متفاوت و گوناگون برسد.نه یک نتیجه ی واحد و تکراری. چشمانتان را ببندید تمام نقشه ها را بدور بیندازید خودتان را به زمان حال و اعتماد کامل به قدرت تغیر بسپارید. از وابستگی ها رها باشید . و از تماشای زندگیتان لذت ببرید.