کتاب هیاهوی سکوت

کتاب هیاهوی سکوت نوشته سرکار خانم شیوا حسن پور را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

شیوا حسن پور هستم و کارمند اداره دولتی که با آزمون ورودی استخدام شدم.

از 12 سالگی شروع کردم به نوشتن شعر سپید، تخلص غروب پائیز رو برای خودم انتخاب کردم، چون به نظر من پائیز فصلی هست که خداوند تمام رنگ‌ها رو در این فصل قرار داده، و عاشق خش خش برگ‌ها هستم، یادمه بچه که بودم و با مادرم بیرون می‌رفتم از روی تمام برگ‌ها رد می‌شدم و از صدای برگ‌ها لذت می‌بردم. غروب هم که جای  خودش رو دارد و هنگام غروب آسمان بسیار زیبا می‌شود.

در هنر، نقاشی رو هم خیلی دوست داشتم و مدتی روی بوم نقاشی کشیدم، اما نوشتن آرامش بیشتری به من می‌داد و می‌دهد. صدای گیتار و پیانو هم آرامش خاصی داره که تا حدودی به نواختن این دو ساز هم آشنائی دارم.

و اما در علوم، نگفتم درس چون هنر هم درس، عاشق فیزیک و نجوم و برنامه‌نویسی کامپیوتر هستم. رشته تحصیلی من ارشد کامپیوتر- نرم‌افزار و علاقه اصلیم تو این رشته کد زدن، در زمان دانشجویی و بعد از گرفتن لیسانس برنامه‌ها و پروژه‌های دانشجویی می‌نوشتم و بعد از استخدام چند تا برنامه برای اداره‌ای که کار می‌کنم نوشتم.

در ورزش والیبالیست بودم و در تیم مدرسه و شهرمون بودم ولی فوتبال و تنیس روی میز هم بازی می‌کنم.

رانندگی هم خیلی دوست دارم و اگه خدا کمکم کنه دوست دارم توی مسابقات رالی هم شرکت کنم.

این شرح حالی از خودم، علایقم و کارهایی که انجام دادم بود.

این اولین کتابی هست که چاپ می‌کنم و منتخبی از تمام شعرهایی که از 12 سالگی گفتم رو برگزیدم و منتشر کردم و آخرین کتابم هم نیست.

خیلی اهل حرف زدن نیستم، بیشتر یا با چشم‌هایم حرف می‌زنم یا می‌نویسم، افرادی که از چشمم بخوانند که هیچ اگر تنوانند بعد از مدتی نوشته‌هایم را می‌بینند.

فکر می‌کنم این شعرها حرف اکثر زنان سرزمینم هست که نمی‌توانند بر زبان بیاورند، اما من در قالب شعر تا جایی که توانستم زبان زنان سرزمینم شدم و حرف دل آنها را در قالب کلمات سرودم، ان‌شالله که اشعارم مورد پسند قالب آحاد مردم باشد.

در سکوت هزاران حرف هست

با سکوت باید حرف زد

در سکوت چشمانم حرف‌ها دارم

باید هیاهویی به پا کنم با چشمانم

باید با چشمانم حرف‌هایم را بزنم

باید با چشمانم فریاد بزنم

باید حرف‌هایی که نمی‌توانم فریاد بزنم را در چشمانم جاری کنم

ببینید و بخوانید با چشم‌هایتان

در این روزهای اسفناک چشم‌ها بهتر و بیشتر از زبان و گوش کارآیی دارند

کسی که نخواهد گوش دهد با نجوا و فریاد هم نمی‌شنود

اما چشم‌ها را نمی‌شود بست

چشم‌ها را نمی‌شود دزدید

حتی یک لحظه چشم در چشم شدن کافی‌ست

تا بتوان حرف زد

تمام حرف‌های ناگفته را می‌توان زد و می‌توان خواند

چشم قدرت عجیبی دارد

می‌بیند، میشنود و حرف می‌زند

حتی اگر چشمتان را بدزدید، نوشته‌ها را خواهید خواند

خداوندا شاکرم برای نعمتی به این کوچکی

که این همه توانائی در خود دارد

خداوندا شاکرم که این قدرت را در اختیارم قرار دادی تا بتوانم بنویسم

خودت قسم دادی به قلم

و اکنون هم قسم می‌شوم با خالق خودم

خدایا شکرت