1

ماهرو

(1 بررسی مشتری)
شناسه محصول: book-1401-10-2-1-176-4-5-33-18-21-12 دسته: , تاریخ انتشار: 12 خرداد 1403تعداد بازدید: 1003
قیمت محصول

59,000 تومان

موجود

جزئیات بیشتر

وزن 150 گرم
ابعاد 20 × 14 × 0.5 سانتیمتر
قوانین استفاده

خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آماده‌سازی می‌شود.

  • دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادام‌العمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
  • بست‌ بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
  • تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
توضیحات مختصر محصول
ماهرو

کتاب ماهرو نوشته جناب آقای هادی جباری را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

کتاب ” ماهرو” مجموعه ای از اشعار عاشقانه و اجتماعی است که به قلم هادی جباری به رشته تحریر درآمده است .

کتاب دارای سه بخش است که در بخش اول از “او” سخن می گوید :

شبی ز کوچه ما بی صدا گذشت

چو عطر خاطره ای آشنا گذشت

یکریز سقف دلم چکه می نمود

از بی وفایی ام آن باوفا گذشت

او که با رنگ چشمانش همه جا را نقاشی نمود :

از چشم سیاهت همه جا رنگ سیاه

هر شب که سیه بود که یلدا نشود

آن خاطره هایت همه فهماند به من

هر کس که تو دارد تک و تنها نشود

ماهرویی که نمی دانیم از کجا آمد ، ولی آمد آن هم در شبی ….

از ناکجا آباد دلها آمدی ، خوب آمدی

از شعله چشمی فریبا آمدی ، خوب آمدی

در انتظارم بیایی در شبی تاریک و سرد

ای ماهرو در لیل یلدا آمدی ، خوب آمدی

و چه کسی می داند که عشق را با چه کلماتی می توان به خاطر سپرد .

عشق احساس عجیبی است که جاری می شود

او که آید عقل و منطق ها فراری می شود

سهم عاشق پیشگان را روسیاهی داده اند

روی مجنون روشن از رخسار لیلی می شود

و چه رازی در گره ی  زلف ” او” ست که می داند ؟

زلفش ز گره بگشود ، عطرش به هوا پیچید

از دست دلم ای کاش آزاد بگرداند

تا زلف تو در بین است هرگز نکنم توبه

آتش که بگیرد دل یکجا همه سوزاند

“او” را نام های زیادی است در یادها ، نام هایی که در خاطرما می ماند

لحظه ای از خاطر چشمم نرود خاطر تو

زخم زند بر دل من آن رخ افسونگر تو

و چرا هر کار می خواهد ” او” می کند ولی صدایی  برنمی خیزد

مرا آتش زدی جانا که سوزاندن تماشایی ست

تو مستان را به رقص آری که رقصاندن تماشایی ست

به بندم می کشی نتوانم از این بند بگریزم

نباشد پای رفتن ،این خرامیدن تماشایی ست

بخش دوم کتاب رنگ و بویی قدیمی می دهد ، یادآور دل گویه هایی از جنس سوزدل سالهای دور و درازکه آتش هم از سوز آن می سوزد  :

آتش از سوز دلم می سوزد

اشک و آه از جگرم می سوزد

صبح روشن بدم از تاریکی

روزگار سیه هم می سوزد

نمی دانم چرا، آنان که میسوزند آه و ناله ای سر نمی دهند 

از عالم روحانی گویی خبری دارد

اسرار بداند او آن کس که غمی دارد

غم در دل او پنهان رخسار بسی خندان

پیمانه به دستانش شور و شرری دارد

آتش به زبان آمد گرمای من از عشق است

هر کس که بسوزانم ، پایان خوشی دارد

و چه می شود که دلی ، می سوزد و می سوزد و می سوزد . از سوختن به دنبال چیست ؟

آتش بیفروزان که چون پروانه بر گردت شوند

هر کس که شد شمعی فروزان گرد “او” باید نشست

و برای دیدن “او”چه کسی می داند که  چه باید کرد ؟

برای دیدن رویت کنم سرم به زمین خم

نه سر کشم به فلک چون چنار خوش قد نازم

سرم به زیر و نگاهم به آسمان بلند است

به دیدنت برسیدم از این نگاه بلندم

  او را دیدن ، با او بودن ، با او نشستن ، با او سخن گفتن هم سرگردانی با خود دارد هم رسوایی ، آخرچرا؟

جانم به لب رسیده جانان من کجایی

عمرم به سر رسیده گو از چه رو نیایی

——————————-

رسوای جهانم من گر عشق تو سوزاند

من این غم رسوایی با صوت رسا گویم

دست به دعا “او ” را صدا می زد ولی غافل از این بود که “او” دست به دعاست .

من به دعا نشسته ام ، دل ز طلب نشسته ام

منتظرم شود دعا مستجب از قنوت “او

و هر کس عاقبت خویش را در “او” جستجو می کند عاقبتی که نمی داند چیست و گاه در طوفانهای روزگار به هر طرف کشیده می شود ، نمی داند که چرا گاه باران نمی بارد و ابرها به او می خندند .واین بخش سوم کتاب است .

بعد یک عمر دویدن ز نفس افتادم

من ز افتادن و از هیچ شدن خوشحالم

در دو راهی ی کبوتر یا که بازی بودن

وای از باز شکاری شدنم ترسیدم

————————-

آسمان ابری است اما نمی بارد چرا ؟

از چه رو بی تاب گشته نمی گرید چرا؟

اشک در چشمان بغض آلود من در انتظار

درب این زندان حسرت را نمی کوبد چرا؟

و چه نشانه ای دارند انسانهایی که دلشان خون ،و از دست دوست و دشمن  صورتشان از سیلی ایام  سرخ است

دشمنان تیغ کشان ، دوست زند زخم زبان

هر کجا می نگرم ، آه چه تنها شده ام

سرخی صورتم از خنده و از شادی نیست

بس که سیلی زده ایام ، چه زیبا شده ام

و چه می خواهد در پایان این راه پر تلاطم و طوفانی از او

به پایانم چه نزدیکم در آغازم قرارم ده

ز طوفانها گریزانم در آغوشت پناهم ده

من آن برگم که در پاییز می ر قصد ز خوشبختی

به ساز زخمه پاها حیاتی جاودانم ده

 

 

نمایش بیشتر
دیدگاه های کاربران
دیدگاهتان را با ما درمیان بگذارید
تعداد دیدگاه : 1 امتیاز کلی : 5.0 توصیه خرید : 0 نفر
بر اساس 1 خرید
1
0
0
0
0
  1. در تاریخ پاسخ

    بسیار عالی و ناب است
    هر چه از دل برآید بر دل نشیند

لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیش‌از‌حدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحه‌کلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفاده‌ی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمه‌‌ای خودداری کنید.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قیمت محصول

59,000 تومان

موجود