خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب وهم نوشته سرکار خانم سیده پارمیدا بصام را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
نشد من و تو ما شود
از اول هم شاید حکایت تب تند بود و تکههای نامربوط بودیم
و یا شاید عشق نرسیدنها باشد و نرسیدیم
میگم دلبریه کاری کن
تابستونا موهاتو باز بذار، بذار باد بینشون بچرخه و برقصن موهات
بعد پاییز که شد، ببندشون
اینجوری ابرا پریشون میشن به یاد رقص موهات و میبارن تا سحر و سحرم تا شب
مثل الان
نمیدونم کجایی دلبر، ولی موهاتو باز کن که اینجا از چشمای من و ابرها سیل روون شد
میگما دلبر
حیف تو نیس
لب سرخ و موی تیره
یکم به خودت بیا
نگا چند روز شد و سوختی
بیخیال
آدما رو نگا
دو نفر سه نفر
یه نفرم که همیشه تویی
بساز خودتو
چرخ فلک میچرخد و میچرخد و چون بچرخد و بالا و پایین شود، غمی نیست؛ هست، کمی شاید روزهای ابری دل ما هم مثال دل ابرا بگیرد و بگرید
بوسهات میدهم، نمیگیری
پس چرا اینچنین دلبرانه، قلبم را گرفتی و بردی
اخم میکنی آسمان برق میزند
لبخندت بهار را میآورد
نازدارم! اگر این ناز و فریب نیست، پس چیست!
شاید دیوانگی دل چو مجنون که لیلی را مه میدید و مهر و شامگاهان و بامدادان و همه هستی را در بند بند صورتش
و شاید هم فریبت چشمانم را پرده کشیده
جانانم همه فهمیدند که لیلی دخترکی ساده بود
و من نیز تو را فهمیدم
نه آسمان با چشمانت میبارد
و نه موهای پریشانت طوفان میکند
تو هم مثل من و همه
اما اینبار بوسهات خواهم داد. دوباره آن را زهر کن و در جانم بریز، اما قلبم را پس بده که دیگر دست نامحرمان ماندنش حرام است
و شهر را
شهر خاکستری
شهر غبارآلود
شهر من و تو
شهر ما بگذار از بوسههایمان رنگ بگیرد، آبی شود، آسمانش و هوایش را تنفس کرد
جانان من! روح من توان جسم سنگینم را ندارد
ماهی بیآب میمیرد و من نیز بدون تو
و پاهای مرا میل به رفتن نیست؛ فقط پریدن از بلندای صخره، پرواز در آسمان و سقوط به مدفونترین نقطه این کره خاکی
بیصدا و آرام گام برمیدارم
میدوم
پریدن
پرواز
سقوط
دیگر صدایی نیست، فقط صدای روانشدن رودی از خون
و منی که دیگر آزادست
میچرخد
میرقصد
و آرامشی مطلق و بیپایان
بیدرد
بینفس
بی جسمی مزاحم
و تو را شبانه میبویم، عطرت را در خود حل میکنم
و آرام به خواب میروم
در خواب نیز چشمانت سحر میکند و دریای مواج دلم را طوفان
کاش هیچ گاه بیداری نباشد و تا به ابد من بمانم و گیسوان پریشانت
فقط چه حیف که چشمانت؛ آن دو فنجان تلخ قهوه که قاجاریوار مجلس دلم را به توپ میبندد، در قابی که کنار آیینه است
مرا در آغوشت بکش و حل کن مرا در وجودت
آرامشی جز تو نمیخواهد دل تنگ بیطاقت من بیا و ببوس و سیراب کن مرا که جانم رو به تمامیست
شب و کولهبارش آرام در کافه قلبم مینشیند
و همان سفارش همیشگی را میدهد
قهوه تلخ چشمانت به همراه کیک شکلاتی خاطرات
فقط نمیدانم چرا هنگام رفتن قهوه لبنزده را با نلبکی زیرش میبرد و کیک شکلاتی خاطرات را همانگونه مثل اول سفارش روی میز میگذارد با گارد و چنگالش
راستی چرا گل روی میز پژمرده شده است؟!
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
49,000 تومان
موجود
سیدرضا زارع
در تاریخ
عالی