ملاقات محرمانه

کتاب ملاقات محرمانه نوشته سرکار خانم فاطمه نوری نژاد را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

رمان ملاقات محرمانه در ژانر اجتماعی و عاشقانه اولین تجربه نویسندگی فاطمه نوری نژاد است که در سن نوزده سالگی یعنی شهریور ۱۴۰۱ نوشتن آن را آغاز کرده و سرانجام در بهار ۱۴۰۳ به چاپ رسیده است.این رمان صرفا اعترافات ذهن شلوغ ، کمی مریض و سر سوزن خلاق نویسنده است و فاقدر هر گونه ارزش ادبی است .امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید و در نیمه کتاب احساس نکنید که وقتتان دارد تلف می شود .ملاقات محرمانه شما را به سفری پر ماجرا در دنیای عشق و وفاداری و پول و قدرت می برد. ملاقات محرمانه شما را به دنیای پر فراز و نشیب مدیرعامل یک هلدینگ ثروتمند میبرد جایی که منافع قدرت و عشق درهم تنیده شده اند و هیچ چیز انطور که به نظر میرسد ساده نیست گروهی که منافعشان در خطر افتاده توطئه ای برای ورشکستگی مدیرعامل و تصاحب ثروت و قدرت او ترتیب میدهند اما مدیرعامل تنها نیست اعضا وفادار هیئت مدیره در کنار او ایستاده اند و میخواهند از او و منافع شرکت دفاع کنند.

خلاصه ای به روایت شخصیت اصلی داستان مروارید پناهی وکیل مدیر عامل هلدینگ:

ملاقات محرمانه، ملاقاتی که در یک اتاق غیر از اتاق بازجویی انجام میشود و همیشه بعد از ملاقات اتاق پلمب میشود. هر حرفی در این اتاق زده میشود، ارزش قضایی ندارد و فقط تصویر برای بایگانی ثبت میشود. فقط مقامات ارشد می توانند از این امکان در پرونده های خاص استفاده کنند. مالکین هلدینگ هدایت پنج نفر از معاونین وزرا، یعنی اکتای، ادیب، راستین، سپنتا و شهریار، هر چند سال یکبار با توطئه علیه مدیر عامل اورا برکنار و نفر جدیدی را جایگزین میکنند. اما این بار تیرشون به سنگ خورد ، چون خسرو مدیر عامل شرکت قویتر از اونا شده بود و یکی رو داشت که به خاطرش فداکاری کنه. اون منو داشت . بهم گفته بودن مدیرعامل بعدی منم، اما الان باید خودمو بهشون ثابت کنم که زندان نرم. تهدیدم کرده بودن واسه زمین زدن خسرو. چاره ای جز همکاری که نه، تظاهر به همکاری نداشتم. قرار بود من طبق نقشه پول زیادی رو از طریق هک کردن حساب چند تا بانک به حساب شرکت بریزم و چندتا سند و مدرک از قاچاق و کارای غیر قانونی خسرو جور کنم به پلیس برسونم بعد از دستگیری خسرو و من و اعضا هیئت مدیره مسیح ملکوتی معاون امور مالی شرکت که از قبل بخاطر فساد مالی دستگیر شده بود دو روز قبل از اخرین جلسه دادگاهش یه اعتراف درباره ما کنه تا دادگاهش لغو شه، بعد این پرونده رو هم گردن بگیره و ما آزاد شیم، پولها هم برگرده تو حسابها و این ماجرا کلا چهل وهشت ساعت طول بکشه چون طولانی شدنش واسه اعتبار شرکت خوب نیست. ازطرفی وقتی زود تعیین تکلیف بشه، یعنی شرکت مهمیه و به اعتبارش افزوده میشه.ملکوتی با گردن گرفتن، یه حکم سنگین میگیره و التهاب جو میخوابه؛ بعد کمتر از یه سال دیگه در سکوت کامل با یه هویت جدید میره یه کشور دور زندگی میکنه و یه درصد خوبی هم میگیره. اما هیچ چیز اون جور که مالکین هلدینگ انتظار داشتند پیش نرفت و تا مرز ورشکستگی رفتند یا باید تسلیم خواسته من شوند یا همه چیزشان را از دست بدهند.