کتاب ملاقات با سنت باسیل

کتاب ملاقات با سنت باسیل نوشته سرکار خانم سمیه محمدی تکاسی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

کتاب “ملاقات با سنت باسیل” رمانی جهت سرگرمی مخاطب نیست تا نوشته‌ای را تحت عنوان داستان دنبال کند بلکه حقایق پنهان زندگی‌ای است که می خواهد فریاد برآورد ، آنجا که چیزهایی نمی بینیم به اندازه ی چیزهایی که می بینیم اهمیت دارند.

شوریدگی و آشفتگی ذهن نیاز به کنترل دارد چرا که درد و رنج آدمی به “زمان” وابسته است ، گویی آدمیان همواره نیازی بر “شدن ها” را با خود یدک می کشند. موفق شدن ، پولدار شدن ، شاد شدن ، دکتر شدن ، مهندس شدن ، پیروز هر میدانی شدن.

کتاب “ملاقات با سنت باسیل” تلقین کننده ی خط بطلانی بر تمام “شدن” هاست چرا که قهرمان داستان یک تن نیست بلکه دو تن در دو داستان درهم گره خورده هریک قهرمان محسوب می شوند، قهرمانانی که از جاودانگی ورای ماده آگاهی دارند و نادیده ها را به جشم دیده تلطیف می کنند تا قدم در راه “بودن” گذارند نه “شدن”

داستانی که در این کتاب آورده شده است هرگز زاییده تخلیات نویسنده نبوده و رگه هایی از حقیقت ، سطر سطر این رمان را در برگرفته .

آشنایی با زیبایی های کشور روسیه و بندر “ولادی ووستوک” و “ساحل سنگهای شیشه ای” که به هفت رنگ رنگین کمان می نماید، معجراتی که قهرمان داستان در جوار کلیسای “سنت باسیل مقدس” با آن مواجه هست نه تنها حاکی از اتفاقات روانی برای شخصیت داستان نیست بلکه همگی جنبه روحانی داشته و در صدد تشویق مخاطب برای استفاده از هستی درون است تا به عظمت خویش پی ببرد.

روایت عشقی که در این رمان جا خوش کرده است حرف از دلتنگی و فراق و پریشان حالی نیست بلکه نوعی حسرت دلخواه را به نمایش گزارده تا در سایه ی کشمکش هایی غیر منتظره بیانگر رازهایی پنهان در دو مکان متفاوت باشد ، یکی میدان سرخ

مسکو پایتخت کشور پهناور روسیه و دیگری روستایی عجیب با مردمانی پاک صیرت ولی به دور از هر نوع امکانات امروزی در کشومان ایران .

سطر سطر نوشته های این رمان بیانگر آن است که به مخاطب متذکر شود که بی تفاوتی باغث عدم تمایل به هرگونه شری می شود تنها و تنها بذر سکوت است که رشد می کند و آدمی همواره در روح آزاد است .

نوشتار کتاب ملاقات با سنت باسیل به صورت مونولوگ و محاوره ای بوده و صرفا جهت صمیمیتی است که با مخاطب برقرار میکند تا مطالب سنگینی که اشاره به کرامات انسانی و درک آشکار نشده ها دارد هرچه بهتر و دلنشین تر بر دل و جان خواننده ی کتاب بنشیند چراکه ارزش نوشته ای تحت عنوان رمان هرگز به میزان سرگرم کنندگی آن نیست بلکه به تاثیریست که بر کیفیت زندگی خوانندگان اثر میگذارد.

این رمان در مورد باور انسان ها سخن به میان می آورد و برخلاف دیگر نوشته ها که عموما سخن از باورهای نیک برای دستیابی به نیک هست ، بیانگر عدم تسویه حساب با دیگران و عدم نزدیکی به باورهای مخرب است چرا که سطر سطر نوشته های این رمان تلقین کننده ی این امر مهم است که باور خراب باعث خرابی زندگی شده و این با اصل کیهانی آدمیان در تضاد می باشد.

ملاقات با سنت باسیل ملاقات با مردی است که هرگز شتاب برای زندگی را نپذیرفت و مهر باطلی بر این امر زد که خواندن داستان زندگی هر فردی به یایانی نیست که اطرافیان مهر تایید بر آن می زنند بلکه به حرکت ، رضا ، تسلیم و تشخیص خطوط موازی ای است که یکی را رویاهای انسان و دیگری را واقعیات زندگی او می سازد و حرکت بین این دو خط موازی شجاعت می طلبد تا به کمک خط رویایی زندگی از پس خط واقعی زندگی برآمده تا انرژی عشق را بین قدمهایی که در میان این خطوط موازی برداشته می شود را آزاد کند.

رمان ملاقات با سنت باسیل نه تنها واقعیت زندگی مردیست که به سنت باسیل معروف شده است بلکه واقعیت زندگی دختری است که تمام جوانی اش را میگذارد برای شناخت این مرد تا در خط رویایی زندگی اش قابی از دلخوشیهای درونی و رضایت شخصی هویدا شود نه نقابی از دروغ و ریا برای اطرافیان .

سنگینی گذشته های فردی در زندگی اش مانع حرکت بوده و تنها خطر کردن برای یک ماجرای جدید ، خوشبختی واقعی است ، خوشبختی واقعی در توقف ناپذیری و مبارزه بوده ، مبارزه برای کشیده شدن به طرف خط رویایی .

داستان زندگی دختر و پسری که پس از 30 سال به وصال یکدیگر نائل می شوند یک عشق عادی نبوده بلکه بیانگر آن است که حرکت از خط واقعی زندگی به سمت خط رویایی زندگیمان و در عین حال غرق نشدن در مرداب رویا پردازی هایی بچه گانه تنها یک معنا دارد ، اینکه ما در حال عبور بین خطوط موازی هستیم و خوشبختی ، نشستن و درجا زدن بر روی یکی از خطها نبوده و نیست بلکه سکون در رویاهایمان فساد آور است همانطور که سکون مطلق بر واقعیات زندگی هم باعث تکیده شدن آدمی می شود و از او فردی افسرده می سازد که تنها به واقعیات زندگی چنگ می انداز و رویایی برای قدم برداشتن در تعادل ندارد .

سطر سطر این رمان سرشار از انرژی آبی رنگی است که قهرمانان داستان مدام از آن سخن به میان آورده و هاله های آبی رنگ شاید تنها وقتی به سراغشان می آید که قرار است چیزی برایشان مکاشفه شود و در تمام نوسانات عمدتا تلخ زندگی شخصیشان بیانگر این باشد که باید زندگی کرد ، زندگی ای که صرفا از آرزوها ساخته نمی شود بلکه از عملکرد ماست که برکت فرصت های بی شمار در هر شرایطی برای جنگیدن باشد حتی اگر در این جنگ مغلوب شویم و شکست بخوریم .

هاله های آبی رنگی که در جای جای این رمان به سراغ قهرمانان داستان می آید هرگز از آنان جنگجویی نمی سازد که شعار سر دهد می میرم اگر شکست بخورم ، خیر ، آدمی هرگز نمی میرد اگر روحش را برای آغوش ابدیت رها نگه دارد .

اتفاقاتی که در جریان زندگی این دختر و پسر رخ می دهد بیانگر آن است که شهامت این دو فرد را بازگو سازد چرا که وجود فاجعه در زندگی شخصی خود را هرگز مجازات سرنوشت تلقی نکرده و ثابت بودن تغییر در زندگی را به اثبات رساندند و تعریف شکیلی از شادی ارائه دادند . تعریفی که می گوید : “شادی فقط از طریق ترقی و تجربه شامل حال ما می شود حتی اگر تلخ و سخت باشد .”